۰۱ اردیبهشت، ۱۳۹۲

رونویسی امیدواری‌ها - 16

عینکش عینک دیشبی نیست. رنگی است. قشنگ‌تر است. خودش هم قشنگ‌تر است. چشم‌های قهوه‌ای دارد انگار و سریع حرف می‌زند. ممکن است از جمله‌ی قبلی‌ش جا بمانم. شرط می‌بندم اگر خواننده می‌شد همه‌ی آلبوم را در همان آهنگ اول می‌خواند، اگر بازیگر می‌شد تمام فیلم را در سکانس اولش بازی می‌کرد، اگر نویسنده می‌شد کتاب را روی طرح جلد تمام می‌کرد. مانتوِ سفید پوشیده با کتانی سفید.


بخشی از داستانِ دکتر داتیس: حامد اسماعیلیون

هیچ نظری موجود نیست: